التزامات محیطی در حسابداری، علاوه بر آنکه باید در نظر گرفته شوند، برای ثبت و گزارشگری مالی، نیاز به راهنمودها و دستورالعملهای واضحتر و مشخصتر هم داریم. این دستورالعملها که به اصول حسابداری رایج پایبندند، در مقایسه با فرضیات حسابداری، بیشتر جنبه اجرایی و کاربردی دارند.
توصیه می کنیم در ادامه ی مقاله که توسط کارشناسان مالی و حسابداری موسسه آموزش حسابداری رهبرحساب به تحریر در آمده است همراه ما باشید.
بررسی مفهوم اصول حسابداری
چهارچوب ابتدایی حسابداری به وسیلهی فرضیات ایجاد میشود و سپس با استفاده از اصول حسابداری به شکل عملی پیش میرود. قوانین و راهنماهای مرتبط با اندازهگیری، ثبت، دستهبندی، و گزارش دادن نتایج معاملات و رویدادهای دارای تأثیر مالی بر یک واحد اقتصادی، تحت عنوان اصول حسابداری شناخته میشوند. این اصول حسابداری تعیین میکنند چگونه سود اندازهگیری شود و چگونه وضعیت مالی یک سازمان تعیین گردد. با اینکه اصول حسابداری را تعریف کردیم، حالا باید در مورد چهار اصل اساسی حسابداری بیشتر بدانید.
معرفی انواع اصول حسابداری
مبانی حسابداری شامل: اصل هزینهی تمام شده، اصل ارزیابی درآمد، اصل هماهنگی، و اصل شفافیت کامل در زمینه حسابداری میباشند.
اصل شفافیت کامل در حسابداری:
اصل شفافیت کامل در حسابداری ملزم به افشای جامع و کامل رویدادها و وقایع مالی با اهمیت مرتبط با واحد تجاری است. به طور کلی، اطلاعات مرتبط با رویدادها و وقایع مالی باید به طور مناسب در متن صورتهای مالی یا پیوستهای آنها، از طریق یادداشتهای توضیحی، بهنحوی ارائه گردد که تاثیر گذاری قابل توجه در تصمیمگیری آگاهانه تمام کاربران ممکن باشد.
اصل شفافیت کامل در حسابداری به این معنا نیست که هر چیزی باید افشاء گردد؛ بلکه در افشای اطلاعات، مهم است که هزینه تهیه و افشاء این اطلاعات و همچنین ارتباط آنها با موضوعات مالی مورد توجه قرار گیرد. ارتباط اصل شفافیت کامل با اجتناب از پرداخت مالیات نیز وجود دارد؛ به عبارت دیگر، کیفیت بالاتر اطلاعات داخلی و افشاء موثرتر میتواند منجر به کاهش میزان پرداخت مالیات شود.
اصل هزینهی تمام شده و مزایا و معایب:
با توجه به اصل بهای تمام شده در حسابداری، همه مبادلات حسابداری در دفاتر به بهای تمام شده در تاریخ وقوع ثبت میشوند. در اینجا، به معنای بهای تمام شده، ارزش نقدی مبادله شده با هر دارایی در زمان تحصیل آن مورد نظر است. همچنین، بدهیها به عنوان وجه نقدی فعلی مبادله، که به عنوان بدهی متقبل شده اند، اندازهگیری و ثبت میشوند.
در صورتی که دارایی از طریق معاملات غیرپولی به واحد تجاری منتقل شود، ارزش متعارف دارایی تحصیل شده رایگان نیز، برابر با ارزش متعارف (منصفانه) دارایی مشابه در بازار در زمان انتقال مالکیت است.
به طور سادهتر، اصل بهای تمام شده در تاریخی نشاندهنده گردآوری داراییها به اندازه بهای تمام شده تاریخی آنها در ترازنامه پایان سال است و نه ارزش فعلی آنها. در ادامه، به معرفی مزایا و معایب این اصل پرداخته خواهد شد.
معایب آن عبارتند از:
- تغییرات ارزش داراییها در طول دورههای زمانی مختلف در نظر گرفته نمیشود.
- تغییرات ارزش واحد پول در زمان به میزان مورد توجه قرار نمیگیرد.
مزایای آن عبارتند از:
- واقعگرا و قابل اطمینان است.
- ارتباط مستقیم با ارزش متعارف دارایی در زمان تحصیل دارد.
- امکان ردیابی و رسیدگی به آن وجود دارد.
اصل تطابق هزینه ها با درآمد:
بر اساس اصل تطابق در حسابداری، هزینههای صورت گرفته برای تولید درآمد، باید به دوره مالی که درآمد در آن تحصیل شده است، اختصاص یابد. به عبارت دیگر، سود هر دوره باید تفاوت بین درآمدهای تحصیل شده و هزینههای تحمیل شده برای تولید درآمد در همان دوره باشد. این اصل اجازه میدهد تا بسیاری از هزینههایی که در دوره جاری صورت میگیرند و به دلیل داشتن منافع آتی به عنوان دارایی در دفاتر و صورتهای مالی ثبت نشدهاند، به درستی گزارش شوند. در تعریف سادهتر اصل تطابق هزینهها با درآمد، هدف این است که درآمدها و هزینههای متحمل شده برای تحقق آنها را در همان دوره شناسایی کند.
مبانی شناخت هزینه عبارتند از:
- ارتباط مستقیم بین علت و معلولی از درآمد و هزینه
- تخصیص منطقی و سیستماتیک
- شناخت فوری (تسریع در شناخت)
- هزینه بدون منافع جاری و آتی (زیان)
ارتباط مستقیم بین علت و معلولی بین درامد و هزینه در اصل مقابله
بعضی از هزینهها ارتباط مستقیم با درآمد تحقق یافته در دوره مالی مربوط به واحد اقتصادی دارند. به همین دلیل، هنگامی که درآمد تحقق مییابد، داراییهای مصرف شده به عنوان هزینه شناسایی میشوند.
تخصیص منطقی و سیستماتیک در اصل تطابق در حسابداری
در صورتی که به ازای یک دارایی، انتظار میرود انتفاع بیش از یک دوره گزارشگری به طول بیافتد و ارتباط آشکاری بین علت و معلولی هزینه و درآمد خاص وجود نداشته باشد، و انقضای بخشی از بهای تمام شده دارایی در ایجاد درآمد در چند دوره نقش اساسی داشته باشد، در چنین شرایطی به روش منطقی و منظم، کل بهای تمام شده بین دورههای مالی که انتظار انتفاع از آنها میرود، تخصیص داده میشود. به عنوان مثال، هزینه استهلاک داراییهای ثابت، هزینه بهره تسهیلات بلندمدت، هزینه اجاره، و هزینه بیمه.
اصل تطابق درآمد و هزینه و شناخت بلا درنگ
اگر بین هزینهها و درآمد خاص، ارتباط مستقیم و آشکاری وجود نداشته باشد و همچنین مخارج مذکور در دوره جاری فاقد منافع آتی باشند و تنها منافع اقتصادی از آنها در دوره جاری قابل انتظار باشد، علاوه بر این، اگر ارتباط بین هزینه و درآمد شناسایی شده مرتبط با یک دوره زمانی مشخص باشد، در چنین شرایطی کل هزینههای متحمل شده را به عنوان هزینه دوره شناسایی میکنیم. به عنوان مثال، حقوق پرداختی به مدیران و کارکنان اداری، هزینههای ناشی از دعاوی حقوقی.
هزینه بدون منافع جاری و آتی (زیان) با اصل تطابق
هزینهای که ارتباط آن با یک یا چند دوره مشخص ممکن نبوده و انتظار منافع فوری و آتی برای آن غیر قابل تصور است، در چنین شرایطی به عنوان زیان دوره جاری شناسایی شده و از درآمد دوره جاری کسر میشود. به عنوان مثال، جرایم پرداختی، خسارات وارده به داراییها ناشی از حوادث غیر مترقبه.
اصل تحقق درآمد، اصول اصلی حسابداری
اصلی که همواره باید در نظر گرفته شود این است که درآمد، زمانی که حاصل میشود، باید ثبت گردد و پیش از این نه. این اصل کلی برای شناخت درآمد، به شرط قابل اندازهگیری و قابل اتکا بودن آن است. به عبارت دیگر، مطابق با اصل تحقق درآمد، درآمد باید به محض تحقق شناسایی شود و نه در زمان دریافت وجه نقد.
بر اساس اصل درآمد، باید سه شرط زیر برآورده شود تا درآمد ثبت گردد:
- عملیات مربوط به تحصیل درآمد تکمیل شده باشد.
- مبلغ درآمد به طور معقول و مطمئن قابل اندازهگیری باشد.
- قابلیت وصول آن به طور معقول و مطمئن باشد.
پنج روش شناسایی درآمد
تکنیک فروش: درآمد در زمان انجام معاملات ثبت میشود.
روش وصول وجه: این روش فقط در صورت عدم اطمینان از دریافت وجه استفاده میشود. در این حالت، فروشنده برای ثبت درآمد باید تا زمان دریافت وجه منتظر بماند. این روش به عنوان یکی از محافظهکارترین رویکردها در شناسایی درآمد شناخته میشود.
سیستم اقساط: این روش برای فروشهای اقساطی استفاده میشود. در این حالت، سود ناویژه (تفاوت بین هزینه کل کالا و درآمد فروش) به تدریج با دریافت اقساط ثبت میشود.
روش تکمیل پروژه: مناسب برای کارها و خدمات طولانیمدت است و در زمان تکمیل پروژه درآمد کل ثبت میشود.
روش درصد پیشرفت: این روش هم برای پروژهها و خدمات بلند مدت استفاده میشود. با پیشرفت پروژه، درصد معینی از درآمد ثبت میگردد. این روش در مواردی کاربرد دارد که درصد پیشرفت کار در دوره زمانی مشخص قابل محاسبه باشد.
کلام پایانی
در این مقاله، به تبیین اصول حسابداری و تعریف هرکدام از این اصول پرداختیم. اصول حسابداری شامل چهار اصل اصلی به نامهای تحقق درآمد، بهای تمام شده، تطابق و افشا هستند. اصل تحقق درآمد بر آن است که هرگاه درآمد به دست آمده، باید در زمان تحقق آن ثبت گردد. اصل بهای تمام شده تعیین میکند که هزینهها و درآمدها باید با بهای تمام شده مرتبط گردند. اصل تطابق تاکید دارد که هزینهها باید با درآمد متناظر آن دوره مرتبط شوند و اصل افشا تاکید دارد که اطلاعات مرتبط با وضعیت مالی و عملکرد یک شرکت باید به شکل کامل و شفاف افشا گردد.
در صورتی که سوالات درباره هرکدام از این اصول حسابداری دارید، خوشحال میشویم که نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.